مشخصات وبلاگ

منتظران مهدی عج الله تعالی و فرجه الشریف

امیدواریت به آنچه امید نداری بیش از چیزی باشد که امید داری،

موسی بن عمران به امید قبسی از آتش از پیش زن و فرزند خود رفت، به مقام کلیم اللهی رسید و با منصب پیامبری بازگشت.

ملکه سبا برای دیدن سلیمان و کشورش رفت ولی بدست سلیمان مسلمان شد،

ساحران فرعونی برای عزت گرفتن از فرعون رفتند، اما مومنین واقعی بازگشتند.
.
.
.
امیرالمومنین علی (علیه السلام )

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

نويسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله مرعشی نجفی» ثبت شده است

آیت الله مرعشی نجفی

 آیت‌الله العظمی محمدحسین حسینی مرعشی نجفی در روز پنجشنه ۲۰ صفر ۱۳۱۵ هـ . ق در نجف اشرف، در خانواده‌ای باتقوا پا به عرصه هستی نهاد و پدرش، آیة الله سید شمس الدین محمود مرعشی (۱۲۷۹ ق. ـ۱۳۳۸ ق.) از فقها و مدرّسان علوم اسلامی نجف بود. آیة الله مرعشی نجفی دوران کودکی را در آغوش پر مهر خانواده سپری نمود و با تربیت اسلامی بزرگ شد. مادرش زنی پاک دامن و با ایمان بود که هیچ گاه بدون وضو به او شیر نمی‌داد.

او در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. آیت الله مرعشی نجفی در نجف، کاظمین، کربلا، سامرا، قم و تهران به تحصیل کرد و از محضر استادانی چون حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی استفاده برد. ایشان از برخی از مراجع عظام تقلید اجازه اجتهاد دریافت کردند که برخی از آنها عبارت‌اند از: آیت الله العظمی آقا ضیاء عراقی، آیت العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حایری یزدی.

 


آیت اللّه مرعشی نجفی با توجّه به محیط خانواده اش که از دیرباز به عنوان خانه علم و فقاهت معروف بود، قسمتی از تحصیلات مقدّماتی حوزه را نزد خاندان خویش فرا گرفت و پس از آن وارد مدارس جدید غیر حوزوی شد و علوم ریاضی و هندسه و جغرافی و دیگر علوم رایج را با نمرات بسیار عالی به پایان رساند. پس از آن نزد دانشمندان بزرگ در رشته های ریاضیات و هیأت و طب به صورت خصوصی دانش اندوخت و روز به روز به اشتیاقش به فراگیری علوم مختلف بیشتر می شد و با چنین شور و شعفی پای به عرصه عظیم علم دیانت نهاد.

آیت اللّه مرعشی نجفی پس از آن که توشه فراوانی از علوم مقدّماتی و پایه برگرفته بود، قدم به تحصیلات دوره سطح فقه و اصول نهاد. نخستین استاد وی در این زمینه پدر بزرگوارش بود. وی علاوه بر تحصیل در علوم فقه و اصول در حلقه های درسی دیگر علوم رایج حوزوی مانند حدیث درایه، رجال و تراجم نیز شرکت می نمود. پس از اتمام تحصیلات سطح و بهره گیری از علوم مختلف قدم به مرحله نهایی تحصیلات حوزوی نهاد و از محضر فقها و مراجع عالی قدر بسیاری سود جست تا جرعه ای از چشمه بی کران علوم الهی در جانش ریخته شود و او را شهابی فروزنده در آسمان علم و فقاهت گرداند.

کوشش های عظیم علمی آیة اللّه مرعشی چنان گسترده بود که تمام بزرگان زبان به ستایش او گشوده اند. عالمان وارسته ای چون شیخ عباس.

و در صفر ۱۴۱۴ هـ . ق برابر هفتم شهریور۱۳۶۹در سن ۹۶ سالگی پس از اقامه آخرین نماز جماعت دارفانی را وداع‌ گفت. ایشان در سراسر عمر با رژیم پهلوی به مبارزه پرداخت، اما نقطه عطف مبارزات این مرجع بزرگ هم‌زمان با اوج‌گیری مبارزات مردم به رهبری امام خمینی (ره) علیه نظام ستم‌شاهی پهلوی در خرداد ۱۳۴۲ بود که تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ ادامه داشت.

داستانی کوتاه از آیت الله مرعشی نجفی

طلب شفا از منبر سیدالشهدا

آقای شهیدی یکی از ارادتمندان آیت الله مرعشی نقل می‌کرد:

«یک شب دیدم ایشان بدون این که چراغ روشن کند داخل حسینیه شد و در تاریکی مشغول دعا و نیایش شد و نگذاشت ما هم همراهش داخل برویم، چون تاخیر کرد نگران شدم که حالش خراب شده باشد، داخل شدم زیر نور ضعیفی که از پنجره به داخل افتاده بود دیدم آیت الله مرعشی نجفی پیراهنش را بالازده و شمکشان را به منبر سید‌الشهدا‌(علیه السلام) می‌مالند، آقا متوجه شدند که کسی داخل شده است، نزدیک رفتم و گفتم آقا چیزی لازم دارید آقا گفتند:« نه، آمده بودم که شفایم را از سید‌الشهدا‌(علیه السلام) بگیرم» ایشان فردای آن شب برای عمل جراحی عازم تهران بودند و جای عمل جراحی را به منبر می‌مالیدن تا سیدا‌لشهدا‌(علیه السلام) او را شفا داده و عمل موفقیت آمیز باشد.

آقای شهیدی می‌گفت؛ که آقا از من تعهد گرفتند تا ایشان زنده هستند این جریان را جایی نقل نکنم.

کبوتر حرم

آیت الله مرعشی نجفی کبوتر حرم حضرت معصومه‌ (سلام الله علیها) بودند، هفتاد سال هر سه وعده نمازشان را اول وقت در حرم اقامه می‌کردند و خادم حضرت معصومه‌(سلام الله علیها) محسوب می‌شدند. بعضی صبح‌ها که هنوز در حرم باز نشده بود، همانجا پشت در می‌نشست و مشغول عبادت و تهجد می‌شد. حتی در زمستان که برف سنگینی می‌آمد، بیلچه و جاروی کوچکی با خود می‌برد و بیرون در حرم را جارو می‌کردند و همانجا مشغول عبادت می‌شدند تا در حرم را باز می‌کردند.

خادمان از ایشان خواسته بودند که هر وقت به حرم مشرف می‌شوند، اطلاع دهند تا دَر را برایشان باز کنند، ولی پدرم گفته بودند که لازم نیست این کار را انجام دهید و هر وقت در حرم برای مردم عادی باز می‌شود من هم همان‌ موقع داخل حرم می‌شوم.