مشخصات وبلاگ

منتظران مهدی عج الله تعالی و فرجه الشریف

امیدواریت به آنچه امید نداری بیش از چیزی باشد که امید داری،

موسی بن عمران به امید قبسی از آتش از پیش زن و فرزند خود رفت، به مقام کلیم اللهی رسید و با منصب پیامبری بازگشت.

ملکه سبا برای دیدن سلیمان و کشورش رفت ولی بدست سلیمان مسلمان شد،

ساحران فرعونی برای عزت گرفتن از فرعون رفتند، اما مومنین واقعی بازگشتند.
.
.
.
امیرالمومنین علی (علیه السلام )

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

نويسندگان

اعمال ماه رجب در کتاب المراقبات

اعمال ماه رجب در کتاب المراقبات

ماه رجب در کتاب المراقبات حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی +دانلود کتاب
کتاب المراقبات یکی از بهترین کتبی است که سالکان الی الله از برنامه های عبادی آن – که جمع آوری شده از آیات و روایات معصومین علیهم السلام است – استفاده و بهره خاص می برند. بزرگانی چون امام خمینی و مرحوم علامه طباطبایی عنایت خاصی به این شخصیت ارجمند عرفانی داشته اند.
ما اعمال بخش ماه رجب را برای شما در اینجا آورده ایم به امید آنکه از آن استفاده کنید و ما را نیز از دعای خیر محروم نکنید.

تقریظ مرحوم علامه طباطبائى (ره ) بر کتاب المراقبات

چند سطرى درباره کتاب اعمال سال تاءلیف پیشواى طایفه ، حجت حق ، آیت الله ، مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى – قدس الله روحه – مى نویسیم نه با این هدف که این کتاب گرانسنگ یا مؤ لف بزرگ آن را بستایم ؛ زیرا این کتاب دریاى لبریزى است که در سنگ و پیمانه نگنجد و مؤ لف آن پیشواى والا مقامى است که بلنداى زیاد شخصیت او را هیچ مقیاسى قابل اندازه گیرى نیست ، و ناتوانى ، عذرى موجه ، و یاءس ‍ از رسیدن به مقصد، براى استراحت کافى است ؛
بلکه با هدف تذکر به برادران و دوستان و سروران صادق و با صفا. که ((تذکر براى مؤمنین سودمند است )).ذاریات . آیه ۵۵٫
برادرانم ! زندگى دنیا بازیچه اى بیش نبوده و زندگى حقیقى سراى آخرت است . انسان در زندگى پست دنیا وظیفه اى جز آماده شدن براى زندگى آخرت ، پیمودن راه نزدیکى به خداوند، پیشه کردن بندگى و تواضع در مقابل خدا ندارد. حجابى بین او و پروردگارش نیست . و چاره اى جز ایستادن در پیشگاه خداوند نمى باشد.
بنابراین انسان باید در جایگاه نیاز ایستاده و علامت بندگى را در خود آشکار نماید؛ به پروردگار عزت روى نموده و متوجه ساحت بزرگى و عظمت او شود و با نامها و صفات نیکوى او و بوسیله دعا به او نزدیکى جوید؛ و با مراقبت در روزها و شبهاى مختلف و ماهها و سالها به او متوسل و خود را در مسیر وزش بادهاى انس و نسیمهاى قدس او قرار دهد. چنانکه فرمود (صلى الله علیه و آله و سلم ): در طول زندگانى شما نسیمهایى از رحمتهاى پروردگار مى وزد، بهوش باشید! به آن رو کنید و به آن پشت نکنید.
بجان خودم سوگند، روش گذشتگان مقرب و روندگان راه بندگى ، یعنى محمد و آل پاک او و سایر پیامبران ، راستگویان ، شهدا و صالحین همین بوده است . و آنان چه همراهان خوبى هستند.
کتابى که پیش رو دارید از بهترین کتابهایى مى باشد که در این زمینه نگارش یافته است . در این کتاب لطایفى که اهل ولایت خدا از آن مراقبت نموده و نکات ظریفى که در دل سرگشتگان محبت خدا خطور نموده و تمام مطالبى که مربیان درباره عبادت خدا فهمیده اند، وجود دارد. خداوند مرقد مؤ لف بزرگ آن را نورانى ، از بارانهاى رحمت و بخشش ‍ خود بر آن سیراب و او را به پیامبر و آل پاک او ملحق نماید.
محمد حسین طباطبائى
(برگرفته از مقدمه کتاب المراقبات-ترجمه ابراهیم محدث بندر ریگی) اصل کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید.

فصل هشتم : مراقبات ماه رجب

شرافت رجب

این ماه ماه بسیار شریفى است به این جهت که :
۱- از ماههاى حرام مى باشد.
۲- از اوقات دعا مى باشد و حتى در زمان جاهلیت به این مطلب مشهور بوده و مردم آن زمان منتظر این ماه بوده تا در آن دعا کنند.
۳- این ماه ، ماه امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى باشد؛ همانطور که در بعضى از روایات آمده است چنانچه شعبان ، ماه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و رمضان ماه خداى تعالى مى باشد.
۴- شب اول آن یکى از چهار شبى است که تاءکید به زنده نگهداشتن آن به عبادت شده است .
۵- درباره روز نیمه آن آمده است که محبوبترین روزها نزد خداوند بوده و زمان انجام عمل ((استفتاح )) است که بطور مفصل خواهد آمد.
۶- روز بیست و هفتم این ماه ، مبعث پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى باشد.
روزى که زمان ظهور رحمت خداوند است . چیزى که از اول خلقت تا کنون مانند آن دیده نشده است .
این گوشه اى از فضایل این ماه بود و ما توان فهم تمام فضایل این ماه شریف را نداریم .

نداى ملک داعى و جواب آن

یکى از مراقبتهاى مهم در این ماه به یاد داشتن حدیث ((مَلَک داعى )) مى باشد که از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است که ((داعى )) گفته مى شود. هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح مى گوید: خوشا بحال تسبیح کنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا. خداى متعال مى فرماید: همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند، فرمانبردار کسى هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم . ماه ماه من بنده بنده من و رحمت رحمت من است . هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم . این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد.))
افسوس از کوتاهى ما در طاعت خدا! کجایند شکرگزاران ! کجایند تلاشگران ! آیا عاقلان توان فهم حق این نداى آسمانى را دارند! چرا جوابى نمى شنوم ! کجایند عارفانى که مى دانند کسى توان شکر این نعمت را ندارد! کجایند کسانى که اقرار به کوتاهى و عجز دارند که در جواب این منادى آسمانى بگویند: اجابت کرده و یاریت مى کنیم درود و سلام بر تو اى منادى خداى زیبا و جلیل ، شاه شاهان ، مهربانترین مهربانان ، خداى بردبار و کریم ، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ ، تبدیل کننده بدیهاى انسان به خوبیها، اینان بندگانى گناهکار و طغیانگر، پست و اسیر شهوتها و غفلتها مى باشند! اى فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا مى کنى کسانى که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسده شده ! چرا مردگان را صدا مى زنى ! کسانى که صداى تو سودى به آنان نمى رساند مگر اینکه با نداى تو قلبها زنده شده ، عقلها بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهاى گران این نداى آسمانى و بزرگى پروردگار و پستى نفس و سختى آزمایش و بدى حال خود بیندیشند. آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند؛ ولى وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است ، آن هم با این زبان و بیان لطیفى که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوى او است . اکنون با واسطه قرار دادن این نداى آسمانى و لطف بزرگ از خدا مى خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.
اى وعده دهنده سعادت ! با خوش آمدگوئى و کمال میل و جانفشانى نداى تو را اجابت مى کنیم زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادى و ما را ترغیب به اطاعت از مولاى مهربان خود کردى و ما را به کرامت پروردگار رساندى . اى منادى ! زبان حال افراد پست پاسخت مى دهند که ما را بهره مند ساخته و بزرگ داشتى و دعوت به بزرگترین سعادتها نمودى . پستى و فساد و کوچکى ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا! خاک کجا و خداى خدایان کجا! آلوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا! و اسیر در زنجیر کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولى لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد. و حکمت او ما را مشرف به این تکلیف کرده است . چه رسوایى بزرگى اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهى و در فرمانبردارى او سستى کنیم ! چه آقاى کریمى و چه بنده هاى پستى ، چه خداى بردبار و چه بندگان کم عقلى !
با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندى که ((من همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند)) در حالى که بزرگى این ابلاغ هر زبانى را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن ، لال کرده و عاقلان از زیبایى این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مشرف شدگان به این خطاب داراى بدن تمام جهانیان و روحهاى تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و براى بزرگداشت این خطاب فدا مى کردند، چیزى از حقوق آنرا ادا نکرده و شکر حتى جزیى از آن را نمى توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بیکاره پست از اجابت این دعوت غفلت مى کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهى مى کند و به این هم بسنده ننموده و بجاى تمجید و تسبیح خدا، کسى را تمجید مى کند که تمجیدش مستوجب آتش بوده ، و به جاى همراهى با فرشته هاى نزدیک خدا و پیامبران ، در مجلسى که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با جن ها و شیطان ها در میان طبقات جهنم راضى مى شود.
عجیب تر از این دیده اى ! دیده اى که خالق مخلوق را براى همنشین خود بخواند ولى مخلوق اجابت نکند و در حالى که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خوددارى کند! پس با تاءسف و اعتراف به غفلتهاى خود و با ناچارى جواب مى گوییم : بله ، اى پروردگار و آقا و اى مالک و مولا! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانى – چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمى رود و از کمال و بخشش تو جز این انتظارى نیست – چه سعادت بزرگى که در این صورت به بالاتر از آرزوى خود مى رسیم . ولى واى بر ما اگر جز این باشد! در این حالت چه کنیم با این تیره روزى و مجازات دورى از رحمت حق ! پس مى گوییم : و هیچ خدایى جز تو نیست . تو را تسبیح و تمجید مى کنیم . ماییم ستمگران . خدایا به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و به ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود. بلکه بناچارى بیشتر جسارت کرده ، ذلت و پستى خود را آشکار نموده ، با قسمهاى بزرگى نیز آنرا تاءکید کرده و عرض ‍ مى کنیم : قسم به عزت و جلالت اى پروردگار ما! حتما از دستورات تو سرپیچى ، خود را هلاک کرده و بر تو مى شوریم و فاسد مى شویم ، اگر با توفیق خود ما را نگهدارى نکنى و با عنایت خود بر ما خوبى نکنى . زیرا توان و نیرویى نیست مگر با یارى تو.
پس از این با توفیق تو بیشتر گفته و با یارى تو در خواستن خود پافشارى مى کنیم و به جناب قدس تو که نه ، بلکه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقاى خود و نازل شدن رحمت پروردگار خود عرضه مى داریم : اى کریمترین کریمان ! و اى بخشنده ترین بخشندگان ! اى کسى که خود را لطف نامیده است ! اى منادى ما را در این ماه بزرگ به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگوارى و بزرگداشت تو را براى ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من ) بنابراین با این دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم .

و تو کسى هستى که دوست ندارى میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند؛ گر چه میهمان بر اثر عدم پذیرایى از بین نرود و میهماندار از کسانى باشد که پذیرایى دارایى او را کم کند. و اگر از ما پذیرایى نکنى ، در پناه تو گرسنه مانده و از بین مى رویم در حالى که پذیرایى و احسان دارائیت را بیشتر مى کند. اى کسى که نیکوکارى چیزى از او کم نکرده و محروم نمودن چیزى به او اضافه نمى کند! ما را بخاطر بدیمان مجازات مکن . کسى هستى که بهاى بیشترى به من دادى و به کسانى که مهمان نبوده ولى مضطر باشند، وعده اجابت دادى و در کتابت وعده برطرف کردن گرفتارى آنان را دادى و اکنون اى پروردگار! ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت مى باشیم و هیچ نیاز و اضطرارى بالاتر از این اضطرار نیست . پس کجاست اجابت و برطرف کردن گرفتارى ! اى بخشاینده ! دست ما را بگیر و از ورطه هلاک شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده . و چنانچه ماه ، ماه تو، بنده ، بنده تو و رحمت رحمت تو است ، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقى از جانب تو میسر است . زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر تو یافت نمى شود. از کجا به خیر برسیم در حالى که خیرى یافت نمى شود مگر از ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالى که کسى نمى تواند نجات یابد مگر با کمک تو.
اى کریم ! اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولى ترازوى حکمتت ما را رد کند و بگوید: فضل و بخشش بر شما خلاف حکمت و موفق نمودن شما خلاف عدالت در قضاوت است زیرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبى به شما کار درستى نیست به خاطر اینکه گناهان روى شما را سیاه و غفلت از یاد من قلوب شما را تیره و دوستى دنیا نفس و عقل شما را مریض کرده و رحمت من گرچه شامل هر چیزى هست ولى مگر سخنم را در کتابم نشنیدید که : رحمتم را براى متقین قرار مى دهم .(۹) و من گرچه ارحم الراحمین و بخشنده مهربانى هستم ولى مجازاتم نیز سخت و شدید است و اگر حکمتم در میان آفریدگانم نبود که اهل عدل و فضل را از دیگران جدا نمایم در کجا زیبایى و بزرگى من به روشنى آشکار مى شد، ما نیز در جواب قضاوت حکمتت با آموزش و یارى تو مى گوییم : شکى نیست که سزاوار فضل و بخشایش تو نیستم اما اى کریم اگر سزاوار فضل بودن شرط بهره مندى از فضل تو بود هیچگاه فضل تو در جهان آشکار نمى شد. زیرا غیر تو بجز از جانب تو نه خیرى دارد و نه سزاوار چیزى است سزاوارى فضل تو نیز فضلى است از جانب تو و امکان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آید. و در مورد سیاهى چهره و تیرگى قلبهایمان نیز به همین صورت جواب مى دهیم زیرا تمامى نورها در تو و از جانب تو است . بنابراین اگر ما را نورانى نکنى چگونه نورانى شویم و اگر ذره اى از نور و روشنى خود را به ما عنایت فرمایى و ما را با دادن ذره اى از زندگى خود، بزرگ بدارى ما را زندگى و شفا داده و کامل و نورانى خواهى نمود. و آیه قرآن (رحمت خود را براى متقین قرار مى دهم )(۱۰) نیز با امیدوارى و آرزوها و دعاى ما منافاتى ندارد. زیرا ما نیز توقع داریم از فضل خود به ما تقوى عنایت فرمایى . چنانچه به متقین عطا فرمودى و سپس رحمتت را نصیب ما سازى . وانگهى این فرمایش تو فقط تصریح مى کند که رحمت خود را براى افراد باتقوا قرار داده اى و نفرموده اى که غیر آنها را از رحمت خود بهره مند نمى سازى . و در جواب اینکه اگر اهل فضل و عدل را از دیگران جدا نکنم ، زیبایى و بزرگیم در کجا بروشنى جلوه مى کنند، مى گوییم براى آشکار شدن بزرگى ، عدل و مجازات تو کافى است ستیزه گران و کسانى را که از روى تکبر تو را عبادت نمى کنند، مجازات نمایى و با عدلت با آنان رفتار نمایى تا بزرگى و عدل تو بخوبى آشکار شود، و غیر از من افرادى دارى که آنان را مجازات نمایى ولى من کسى را بجز تو ندارم که به من رحم کند. اقرار کنندگان به آنچه مى خواهى و گدایان و دعا کنندگان و امیدواران و اهل ترس و حیاى از تو کجا و آشکار شدن بزرگیت کجا؟ بخصوص که ، اگر چه گناهکاریم ولى به اولیا و دوستان فرمانبردارت متوسل مى شویم و رویمان گرچه سیاه است ولى با روى پاک دوستان پاکت که نزد تو درخشان است به تو توجه مى کنیم و دلهاى ما گر چه تاریک است ولى از نور بندگان عارف به تو، روشنى مى گیریم . و اگر دوستى دنیا دلهاى ما را مریض و عقلهاى ما را نابود کرده ، ولى محبت اولیاى تو آن را زنده کرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به دستگیره فضل و دامن کرمت آشکار مى شود، چه اشکالى دارد که فضل آنان نیز در اهل ولایت آنان که به دستگیره محبت آنان چنگ زده اند، ظاهر شود.
و اگر عدل تو در مورد ثبوت ولایت آنان ، با ما بحث کند، گر چه معلوم نیست ولایت آنان در ما باشد، ولى شکى نیست که دشمنان تو و دشمنان آنها فقط به خاطر ولایت آنان با ما دشمنى مى کنند. و مدت زیادى به خاطر اولیاى تو ما را آزار دادند. و همین مقدار کافى است که به دامن عفو و دستگیره فضل و کرمت و رشته اولیایت چنگ زنیم .
بنابراین بخاطر فضل و کرمت و بخاطر مقام اولیایت ، محمد و آل او، صلواتى بى پایان بر آنان فرست ؛ صلواتى که با آن گناهان ما را آمرزیده عیبهاى ما را اصلاح و عقل و نور ما را با آن کامل کنى و خود و آنان را به ما بشناسانى و ما را به خودت و آنان نزدیک نمایى و مقام ما را در همنشینى با آنان نزد خود بالا ببرى ؛ و با این صلوات از ما خشنود شده آنچنانکه هیچگاه از ما خشمگین نشوى تا در حالى که از تو راضى بوده و تو نیز از ما راضى باشى بر تو وارد شویم ؛ و ما را به آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) ملحق نمایى همراه با شیعیان نزدیک و اولیاى گذشته آنان در جایگاه راستى نزد پادشاه توانا – که در آنجا از نعمتها بهره مندند – و بر محمد و آل پاک او صلوات فرست که هر چه خدا خواهد، همان است و قدرتى جز او نیست .
از دیگر مراقبتها در این ماه این است که سالک معنى ماه حرام را بداند تا مواظب تمام کارها و حالتها و حتى امورى که وارد قلبش مى شود باشد. و بداند که سه ماه رجب ، شعبان و رمضان ماه عبادت است . بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل علم نمایند؛ گر چه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست .

شب اول ماه

شب اول این ماه یکى از چهار شبى است که شب زنده دارى در آن تاءکید شده است . یکى از مراقبتها این است که در هنگام دیدن ماه در شب اول دعایى که روایت شده است را بخواند. و سزاوار است موقعى که در این دعا، به دعاى آمادگى براى آمادگى در شعبان و رمضان مى رسد آن را با توجه بخواند و در اوقات دعایش نیز آن را زیاد بخواند تا با این دعا آمادگى کاملى براى ورود به این دو ماه پیدا کند. و مستحب است بعد از نماز عشا دعاهاى روایت شده در اقبال را بخواند.
در کتاب اقبال نمازهایى براى این شب نقل شده که من آسانترین آنها را براى افراد ضعیفى مانند خود مى گویم . در آن کتاب از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که فرمودند، کسى که بعد از بجا آوردن نماز مغرب شب اول رجب ، بیست رکعت نماز بجا آورده که در هر رکعتى سوره ((فاتحه )) و ((اخلاص )) را یک مرتبه خوانده و براى هر دو رکعتى یک سلام بدهید – در اینجا رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: آیا ثواب این نماز را مى دانید؟ اصحاب عرض ‍ کردند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: روح الامین این نماز را به من یاد دادند. و آستینهاى خود را بالا زدند – خود و خانواده و مال و فرزندانش محفوظ مانده و از عذاب قبر پناه داده مى شود و از صراط، بدون حساب ، مانند برق مى گذرد.
نماز آسانترى نیز در این کتاب از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: کسى که دو رکعت نماز در شب اول ماه رجب بعد از نماز عشاء بخواند و در رکعت اول آن سوره ((فاتحه )) و ((الم نشرح )) را یک بار و ((قل هو الله احد)) را سه بار و در رکعت دوم سوره ((فاتحه )) و ((الم نشرح )) و ((قل هو الله احد)) و ((معوذتین )) را هر کدام یک بار بخواند سپس تشهد خوانده و سلام دهد و بعد از آن سى بار ((لا اله الا الله )) گفته و سپس سى بار بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) صلوات بفرستد، گناهان گذشته او آمرزیده شده و او را مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان بیرون مى برد.
نمازى در تمام شبهاى این ماه وارد شده که در کتاب اقبال و از کتاب ((التحفه )) حلوانى روایت شده است : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: ((هر کس در رجب شصت رکعت نماز بجا آورد؛ در هر شبى از این ماه دو رکعت که در هر رکعت آن سوره فاتحه را یک بار و قل یا ایها الکافرون را سه بار و قل هو الله احد را یک بار بخواند و هنگامى که سلام نماز را داد، دستهاى خود را بلند کرده و بگوید: لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیى و یمیت و هو حى لا یموت بیده الخیر و هو على کل شى ء قدیر و الیه المصیر و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم اللهم صل على محمد و آل محمد و آل محمد النبى الاءمى و دستهاى خود را بصورت بکشد، خداوند متعال دعاى او را مستجاب و ثواب شصت حج و شصت عمره به او مى دهد.))
باقیمانده شب را تا فرا رسیدن وقت نماز شب مشغول به ذکر یا فکر یا مناجات به تناسب حال خود مى شود آنگاه نماز شب را بجا آورده و بعد از هشت رکعت نماز شب سجده نموده و در سجده خود آنچه از امام ابى الحسن اول (علیه السلام ) در اقبال روایت شده است را بخواند. و بعد از نماز وتر دو دعایى را که در کتاب اقبال روایت شده است بخواند و بندهاى دعاى دوم را با توجه و حضور قلب بخواند تا بهره او از دعا تلفظ تنها به الفاظ نبوده و عبادت او مثل عبادت چهارپایان نباشد. و سعى کند که در دعاى خود راستگو بوده و به خداى متعال در مجلس حضور او و در دعایش دروغ نگوید: زیرا این کار براى کسى که دعا مى کند خطر بزرگى است . و اگر حال او مطالبى را که به خدایش مى گوید، تصدیق نمى کند، باید در گفتار خود بعضى از معانى مجازى را قصد کند. و اگر این کار را نیز نمى تواند انجام دهد، الفاظ را بگونه اى تغییر دهد که دروغ صریح و ادعاى باطلى در آن نباشد. زیرا کسى که معنى محبت خدا را نمى داند، چگونه مى تواند در این دعا ادعاى انس با او را داشته باشد. و کسى که معنى نزدیک گرداندن را نمى داند، چگونه مى گوید: ((مرا از ورطه گناهان خارج و به بلنداى نزدیکى برسان )) و همینطور باقى عبارات . و مهم این است که مواظب قلبش باشد که زنده با ذکر خدا و با حضور در مقابل او به مراسم بندگى که موجب رضایت اوست مشغول باشد. زیرا مقصود از زنده داشتن شبها زنده نمودن قلب در آن است و زنده بودن قلب نیز فقط با ذکر و فکر است و قلب غافل مانند مرده است . و کسى که مشغول به مکروهاتى که مورد رضایت خدا نیست ، باشد، پایینتر از مرده است . و کسى که مشغول به محرمات الهى در این شبها باشد، بدتر از کسى است که در غیر این شبها مرتکب حرام مى شود. و شاید همین کار باعث شود که انسان عاقبت به خیر نشود.
انسان باید تلاش کند که – در حالى که خیال مى کند شب زنده دارى کرده و رستگار شده – از دسته سومى که گفتیم نباشد. زیرا در این صورت از کسانى خواهد بود که خداوند متعال درباره آنها فرموده : ((از لحاظ عمل زیانکارترین (بدکارترین ) افراد هستند ولى خیال مى کنند کارهایشان خوب است .))(۱۱) و فکر مى کنم از گناهان پنهانى خالى نباشى ، مثل تاءخیر توبه از بعضى گناهان زیرا مشهور این است که سرعت در توبه واجب فورى است و ترک واجب نیز حرام است مانند تزکیه نفس از بعضى از اخلاق که واجب عینى است و ترک آن و مشغول شدن به عبادات مستحبى حرام است . و همینطور گناهان دیگرى که مانند این دو گناه مخفى و پنهان هستند. و خلاصه این که سالک باید قبل از فرا رسیدن این شبها و اوقات شریف مواظب خود بوده و بیش از سایر وقتها حال خود را بررسى کند و بکوشد که گناهى در او نباشد تا در تجارت با پروردگار ضرر و زیانى ندیده ، نور عبادت کنندگان را از دست نداده و مانند بنده اى نباشد که سلطان او را به مجلسش براى هدیه دادن و بزرگداشت او، بلکه براى ماءنوس نمودن و مناجات و حالهاى عالى بهمراه اولیاى بزرگوار خداوند، دعوت نموده و او در این مجلس حاضر شده و در حضور سلطان به مخالفت او بپردازد و در خانه رحمان و آشکارا به عبادت شیطان بپردازد و با این اعمال سزاوار خوارى بزرگى شده و به جاى بدست آوردن بزرگداشت خدا، ذلت و خوارى بدست آورد.
بهر صورت به حکم عقل واجب است در این شب و امثال آن ، از هر چیز ممکن در بدست آوردن رضایت خداوند و سلامتى حالها و عملها از آفتها، کمک گرفت و با تمام توان باید به این مهم پرداخته تا عمل او خالص و خودش نیز مخلص براى خداوند متعال باشد. و در این صورت است که عمل کم نیز کافى است زیرا پاداش عمل خالص از بنده مخلص ‍ بدون حساب است ؛ و بنده اى که نیت درستى داشته باشد، در معامله با مولاى خود فقط با خلوص صادق راضى مى شود؛ و تمام سعى خود را در این جهت بکار انداخته و این مطلب براى او از هر چیزى مهمتر است . زیرا این مطلب با آرزو بدست نیامده ، و تنها با علاقه به آن ، نمى رسند. و کسى که تفاوت این حالتها را نبیند در ازیاد عبادتهاى ظاهرى خیلى تلاش مى کند، در حالى که در باطن و قلب خود مخالف پروردگار و داراى حالتهاى پست و اخلاق فاسدى از قبیل ترک واجب و انجام حرام بوده و عمل خود را با ریا و کسب شهرت و نفاق و عجب و نادانى و مخالفت با خدا انجام مى دهد.
همچنین باید سعى او بر لطیف کردن عمل بیش از ازدیاد عمل بوده و دعا و مناجاتى را انتخاب کند که عبادتهاى آن مشتمل بر تملق و خضوع و اعتراف بیشتر به حق منت خداوند در مشرف کردن بندگان به تکلیف باشد؛ حرکات و حالات او بگونه اى باشد که دل را نرم کرده و باعث تواضع و زهد بیشترى گردد، مثل پوشیدن لباسهاى مویین ، روى خاک و خاکستر نشستن ، گذاشتن خاک بر سر و با طناب و زنجیر دستهاى خود را به گردن بستن و مانند انسان بى خبر و مست بودن که گاهى نشسته ، گاهى ایستاده ، گاهى سجده نموده ، و گاهى راه رفته و گاهى سر را بر دیوار و گاهى چانه ها را بر خاک مى گذارد. در قدیم ، اهل سلوک زنجیر در گرده کرده وارد قبرهاى خود شده و دستور مى دادند آنها را با زنجیر بسته و بسوى آتش برند و نیز قسمتى از لباس را که روى دوش بود، پاره و طناب یا زنجیر در آن وارد کرده و آن را به ستون بیت المقدس مى بستند. این اعمال از حالتهاى قلب و شناخت ذلت نفس و عظمت خدا سرچشمه مى گیرد؛ گرچه خود این عملها نیز باعث بهتر شدن و برترى حال قلب مى گردد. و چنین نیست که این کارها فقط براى آنان میسر باشد بلکه کسانى هم که این صفات را ندارند با تمرین این عملها مى توانند به آن حالت قلبى برسند.
باید در تمام این ماه و ماه شعبان و رمضان و تمام عمر، اهمیت زیادى به دعا جهت توفیق اخلاص داده ، و توجه به خداى متعال با نامهاى او مانند کریم العفو و مبدل السیئات بالحسنات و توسل به او بوسیله محمد و آل او (علیهم السلام ) را زیاد کند. زیرا روى ما لیاقت توجه به حضرت قدس ‍ خدا را نداشته و براى جبران این نقص باید به اولیاى آبرومند او متوسل شد. و آنگاه شب خود را با توسل به نگهبانان آن که از معصومین علیهم السلام مى باشند، براى اصلاح حال و اعمال خدائیش به پایان برساند.

نظرات (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی